قسمت پنجم عشق لاکپشتی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

پربازدید ترین ها

راف میزد توسرش و میگفت مایکی مرد مایکی مرد و اشک میریخت ادم دلش کباب میشد.دان=ی هوشه نترس بابا فقط ضربه مغزی شده.لیو=ضربه مغزی.دان=اگه بیفا بودیمو رفتیم.راف=مایکی.هستی=ببخشید کیفمو جا گذاشتم وای.و غش کرد لاکپشتا برش داشتن گذاشتنش رو تخت.دان=لیو پیتزا داریم.لئو=برا چی.دان=داریم.لئو=بیا.دان پیتزارو گرفت جلوی دماغ مایکی ناگهان مایکی پرید بالا و غذارو خورد راف دویدو مایکیو بغل کرد.

ببخشد کم بود پسر خالم گیرداده الان قطش میکنه چند تا عکس میزارم میرم بای تا عکس

لاکپشت های نینجا...
ما را در سایت لاکپشت های نینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : خرم سلطان mik بازدید : 1519 تاريخ : دوشنبه 11 شهريور 1392 ساعت: 20:25